فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام
علی مع الحق والحق مع علی،لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
درباره وبلاگ


سلام علیکم و رحمة الله و برکاته قال الله تعالی: ولایة علی ابن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی دوستی علی ابن ابیطالب (علیه السلام) قلعه من است پس هرکس وارد قلعه ام شود از عذابم در امان است. بخونید و حض کنید و به داشتن پیشوایی چون امیر المومنین حیدر کرار مولی الموحدین امام علی ابن ابیطالب علیه آلاف التحیة والثناء افتخار کنید. الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی ابن ابیطالب علیه السلام شکر مخصوص خداوندی است که ما را از دوستداران علی ابن ابیطالب علیه السلام قرار داد.
نويسندگان
یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:فضایل علی علیه السلام, :: 10:10 :: نويسنده : هیچی!

 او همان كسى است كه دروازه ى بزرگ دژ ناعِم را از جا كند و بر روى سر نگه داشت و سپر ساخت؛ با اينكه آن قدر سنگين بود كه مردان زيادى نمى توانستند آن را تكان دهند.

او همان كسى است كه صخره ى بزرگى كه روى آب را گرفته بود و دهها نفر نمى توانستند آن را از جا بركنند از جا كند و از زير آن آب جوشيد.

وى كسى بود كه- هم چنانكه نيرويش بدو كمك مى كرد- هشياريش ياور او بود. يك بار، دستش را به سوى جنگجويى كه به قصد كشتن او آمده بود دراز كرد. از بالاى اسبش بلند نمود و چنان او را محكم به زمين كوبيد كه او را له كرده و به صورت انبوهى از گوشت و خون و استخوانهاى خُرد شده درآورد.

شكّى نيست كه چنين شجاعتى در ميدانهاى جنگ- آنگاه كه شمشير به دست راست داشت- از دلى محكم برخاسته بود. در مقابل خطرات و پيش آمدهاى كوبنده نمى لرزيد؛ هر چند ديو مرگ، نيش هاى خود را نمايان و از پشت سر دلاورى غرق در زره و اسلحه در مقابل او- كه دست خالى و بدون سلاح به ميدان آمده بود- تهديد مى كرد و خود را نشان مى داد.

گوياترين نمونه براى شَجاعت و پُردلى و استواريش همان داستان خوابيدن او در شب هجرت [ [ وه! آن شب چه شب ارجمند و عزيزى در ميان شبهاى زندگيش بود، بلكه بر هر شبى برترى داشت. اين على"ع" است كه در بستر رسول خدا "ص" آرميده و بُرد سبز او را به خود پيچيده است.... بر آن مردم بس ناگوار است كه جوانى با نقشه ى آنها- كه به نتيجه و فتح نزديك بود- بازى كند و صيدشان را بگريزاند پس چرا جان نثارِ حاضر را به جاى جان بدربرده ى مهاجر نگيرند.... محمّد "ص" جمعيّت را شكافت و از حلقه ى محاصره ى دور خانه عبور كرد. على"ع" چشم بر هم نهاده با چشم خيال مى ديد كه محمّد "ص" از محل دور مى شود و موج تلاوتش به او نزديك مى گرديد؛ موجى از يقين و ايمانى بلند با موج تلاوتى كوتاه: وَ جَعَلْنا مِن بينِ أيديهم سدّاً و من خَلفهم سدّاً فأغشَيْناهُم فهم لا يُبصرونَ.

كلام خداوند تحقّق يافت؛ نه چشمى او را ديد و نه گوشى صداى پايش را شنيد. در همان حال كه موج طنين آيات آهسته آهسته به پايان مى رسيد قلب على"ع" مطمئن و روحش در آرامش و سكون مى رفت. آنگاه لبش غرق تبسّمى شد كه از خوشحالى درونش خبر مى داد؛ زيرا محمّد "ص" را مى نگريست كه نجات يافت؛ چشم خدا پائيدش؛ لطف خدا بر سرش سايه افكند؛ دست عنايت خدا نگهش داشت؛ مانند نسيم از ميان دشمن گذشت؛ مكّه را پشت سرگذاشت؛ به طرف شمال، به سوى يثرب....

منبع آنلاین: افضلیت علی علیه السلام نوشته عبدالفتاح عبدالمقصود

شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, :: 13:0 :: نويسنده : هیچی!

 امام حسن علیه السلام کودکی است خردسال و سخنانش برای پدر شورآفرین و گرمابخش محفل نورانی اوست. امیرالمؤمنین علیه السلام از او می خواهد سخنرانی کند تا کلامش را بشنود. خانواده اش به دستور حضرت آماده گوش فرا دادن به سخنانش می شوند. حضرت خطبه را با این کلمات آغاز می کند و می فرماید: «الحمدلله الواحد بغیر تشبیه، الدائم بغیر تکوین القائم بغیر کلفة» تا بدان جا که می فرماید: امّا بعد فانّ علیّا بابٌ من دخله کان آمنا، و من خرج منه کان کافرا اقول قولی هذا و استغفر اللّه العظیم لی و لکم؛(2) علی علیه السلام دری است که هر کس داخل آن گردد، ایمنی خواهد یافت و آن کس که از آن خارج گردد، کافر گردد. این سخن را می گویم و برای خود و شما از خدای بزرگ آمرزش می خواهم.» در این هنگام امام علی علیه السلام به پا خاست و بین دو چشم او را بوسید و فرمود: «ذریّة بعضها من بعض و اللّه سمیعٌ علیم؛(3) فرزندان و دودمانی که (از نظر پاکی و تقوا و فضیلت) بعضی از بعض دیگر گرفته شده اند و خداوند شنوای داناست.»

منبع

پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:خاتم بخشی علی علیه السلام, :: 20:42 :: نويسنده : هیچی!

 در اين پست براي شما از كتب خود جماعت مخالفين نشان مي دهيم كه در قرآن آياتي در شأن حضرت علي عليه السلام وجود دارد ، كه اهل تسنن منكر آن هستند ، سند زير آيه ۵۵ سوره مباركه مائده مي باشد كه در شأن حضرت علي عليه السلام نازل شده است.

 

اين مطلب در كتاب تفسير درالمنثور - جلد ۵ - چاپ مركز للبحوث و الدراسات العربية و الاسلامية - صفحه ۳۶۰ - تفسير سوره مائده موجود مي باشد.

تصوير زير صفحه ۳۶۰ كتاب تفسير درالمنثور مي باشد.

( توجه : براي ديدن تصوير در اندازه واقعي روي آن كليك نماييد )

حضرت-علي.jpg

ترجمه حديث : پيامبر آيه ۵۵ سوره مائده را براي صحابه تلاوت فرمودند و سپس فرمودند : هر كس من مولاي اويم ، علي مولاي اوست ، پروردگارا من دوستم با دوستدار او و دشمنم با دشمن او.

و استخراج شده از ابو شيخ ، ابن مردويه ، و ابن عساكر  از علي بن ابي طالب گفت : اين آيه  در منزل رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بر ايشان نازل شد  : ( انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا ) تا آخر آيه. پس پيامبر از خانه خود خارج شد سپس وارد مسجد شدند ، و امدند و ديدند كه مردم نماز مي خوانند ، پس پيامبر از آن مستمند سوال فرمودند : ( اي نيازمند ، آيا كسي چيزي به تو داده است؟ ). گفت : نه ، جز آن كسي كه در حال ركوع است ، يعني علي بن ابي طالب عليه السلام ، كه انگشتر خود را به من داد.

نتيجه : ۱ ـ پس ثابت شد كه اين آيه مباركه در شأن حضرت علي عليه السلام بر پيامبر نازل شده است.

۲ ـ وقتي اين آيه نازل شد پيامبر براي مردم قرائت فرمودند و فرمودند كه علي مولاي شما است ، پس ثابت مي شود از اين آيه مباركه كه جانشين پيامبر حضرت علي مي باشد.

۳ ـ اين آيه ثابت مي كند كه در قرآن آيات زيادي درباره امام علي عليه سلام وجود دارد ، و شبهه اي كه برادران اهل تسنن ذكر مي كنند كه آيه اي در شأن ايشان موجود نيست رد مي شود.

برادران اهل تسنن لطفا عادلانه و عاقلانه قضاوت كنيد


موضوعات مرتبط: بخشش و كرم حضرت علي در ركوع نماز (از كتب اهل تسنن)

منبع

یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, :: 10:47 :: نويسنده : هیچی!

بيدار کننده بردگان
جرج جرداق مسيحي در بحث « بردگي » نظر علي ( عليه السلام ) و عمر بن خطاب را مقايسه نموده ، مي گويد :
« عمر گفت : مردم را چرا به بندگي گرفتيد ؟ و در حال که مادرانشان آنان را آزاده زاده اند . اين گفتار متوجه اربابان است و جز نصيحتي بيش نيست . ولي علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) بردگان را بيدار مي کرد و مي فرمود :
« بنده ي ديگري مباش که خداوند تو را آزاد آفريده است » بلندي انديشه را بنگر » . (12)

علي ( عليه السلام ) کشته عدالت
جرج جرداق کلام رسايي درباره عدالت امام علي ( عليه السلام ) دارد : « قتل في محرابه لعدالته » علي ( عليه السلام ) به خاطر عدالت خويش در محراب نمازش کشته شد » . (13) 

منبع : راسخون

پهلواني در عين دليري دلسوز و رقيق القلب
بارون کاردايفو ـ دانشمند فرانسوي ـ گويد : « علي ( عليه السلام ) مولود حوادث نبود ، بلکه حوادث را او به وجود آورده بود ؛ اعمال او مخلوق فکر و عاطفه و مخيله ي خود اوست ؛ پهلواني بود در عين دليري دلسوز و رقيق القلب ، و شهسواري بود که هنگام رزم آزمايي ، زاهد از دنيا گذشته بود . به مال و منصب دنيا اعتنايي نداشت ، و در حقيقت جان خود را فدا نمود . روحي بسيار عميق داشت که ريشه ي آن ناپيدا بود و در هر جا خوف الهي او را فرا گرفته بود » . (6) 

منبع 1 و 2

یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, :: 10:34 :: نويسنده : هیچی!

شجاع بي همتا و قهرمان يکه تاز
بارون کارادوو ـ مورخ و محقق فرانسوي ـ گويد : « علي ( عليه السلام ) آن شجاع هبي همتا و قهرمان يکه تازي بودکه پهلو به پهلوي پيامبر مي جنگيد. و به اعمال برگزيده و معجزه آسايي قيام نمود ؛ در معرکه ي بدر ، بيست ساله بود که با يک ضرب دست ، يکه سوار قريش را دو نيم کرد؛ در احد شمشير پيامبر ( ذوالفقار ) را به دست گرفت و بر سرها ، خود ( کلاهخود ) مي شکافت و بر تن ها جوشن مي دريد ، و در يورش بر قلعه هاي يهود خيبر ، با يک دست دروازه سنگين آهنين را از جاي کند ، و آن را بالاي سر خود سپر ساخت . و اما پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) ، او را بسيار دوست مي داشت و به او بسي وثوق داشت . روزي به سوي علي ( عليه السلام ) اشاره کرد و گفت : « من کنت مولاه فعلي مولاه » . (8) 


در وصف خوبیهای امام علی (ع) هرچه گفته اند و بگویند کم است. احادیث بسیاری از رسول اکرم (ص) نشانگر آن است که امیرالمومنین علی (ع) بهترین فرد تاریخ انسانیت و با تقواترین انهاست. در عدالت، شجاعت، کرامت، عبادت، رشادت، عالم بودن، رستگاری، فصاحت، بلاغت و بسیاری دیگر از صفت های امام علی (ع) کتابها و مقاله های بسیاری نوشته شده است. سخنان بزرگان دین و علم در طول تاریخ نشان از مجبوبیت علی نزد مسلمان و غیر مسلمان دارد.

در اینجا تنها به مختصری درباره شجاعت علی (ع) اکتفا می کنیم. شجاعتی که همواره برای کسب رضای خداوند مهربان و کمک به بندگان او مورد استفاده قرار می گرفت. باشد که در مجال دیگری قطره ای دیگر از خوبیهای علی (ع) را یادآور شویم.


قوت قلب على علیه السلام كه از ایمان و یقین وى سرچشمه مى‏گرفت در هیچ ‏بشرى دیده نشده است، روزى در جنگ صفین به چهره خود نقاب زده و به صورت یك فرد ناشناس در جلو صفوف شامیان مبارز می‌طلبید پس از آنكه گروهى از مبارزان شام را به خاك هلاكت افكند معاویه به عمرو عاص گفت: این شجاع قوی‌دل كیست؟

عمرو گفت یا عبدالله ابن عباس است! و یا خود على است معاویه گفت چگونه میتوان تشخیص داد؟


عمرو گفت: ابن عباس مرد شجاعى است ولى در مقابل حمله عمومى سپاه به این انبوهى نمیتواند مقاومت كند تمام سپاهیان را فرمان حمله بده. كه از جاى بجنبند و به این جنگجو حمله كنند اگر رو گردانید ابن عباس است و اگر ثابت و پا بر جا ماند على است زیرا على از تمام عرب اگر به مقابله‏اش برخیزند رو نمیگرداند چه رسد به سپاه تو.

معاویه براى آزمایش فرمان حمله عمومى داد و تمام سپاه او به حركت در آمد اما آن مبارز چون كوه آهنین در جاى خود ثابت و برقرار بود آنگاه فهمیدند كه على علیه السلام است پیكار میكند لذا فرمان عقب نشینى دادند.

وقتى صداى على علیه السلام در میدانهاى جنگ بلند می‌شد دل و زهره قهرمانان آب می‌گردید و لرزه بر اركان وجود آنها می‌افتاد. در جنگهاى جمل و صفین غالب اوقات یك تنه خود را بر سپاهیان مخالف میزد و صفوف آنها را متلاشى كرده و پراكنده میساخت.

به تصدیق دوست و دشمن على علیه السلام كرار غیر فرار و اسدالله الغالب و غالب كل غالب بود، زره آن حضرت كه به منزله لباس جنگ او بود مانند پیشبندى فقط با چند حلقه در شانه‏هاى او به هم وصل میشد و به كلى فاقد قسمت پشت بود علت این امر را از وى سؤال كردند فرمود: من هرگز پشت به دشمن نخواهم نمود در این صورت احتیاجى به پشت بند زره ندارم. سعدى گوید: مردى كه در مصاف زره پیش بسته بود تا پیش دشمنان نكند پشت بر غزا در یكى از جنگها فرماندهان على علیه السلام از آن حضرت پرسیدند كه اگر جنگ مغلوبه شد و صفوف ما از هم پاشیده شد ما بعدا شما را كجا پیدا كنیم خوبست قبلا نقطه الحاقى تعیین شود تا همه به آن نقطه گرد آیند. على علیه السلام فرمود شما مرا در هر كجا رها كنید من در همانجا خواهم بود و از جاى خود تكان نخواهم خورد.



یكى از اصحاب على علیه السلام خدمت آن حضرت عرض كرد كه براى میدانهاى جنگ اسبى تندرو و چالاك ابتیاع كنید كه چنین اسبى صاحب خود را در مهلكه‏ها نجات می‌دهد على علیه السلام فرمود من هرگز از جلو دشمن فرار نخواهم كرد تا با اسب تند رو از ورطه خطر دور شوم و دشمن فرارى را نیز تعقیب نخواهم نمود تا بخواهم زودتر به او برسم بنا بر این مركب من هر چه باشد اهمیتى ندارد.



ابن ابى الحدید گوید: على علیه السلام شجاعى بود كه نام گذشتگان را محو كرد و محلى براى آیندگان باقى نگذاشت، در قوت ساعد و نیروى بازو نظیرى نداشت و یك ضربت او براى قوى‏ترین شجاعان مرگ و هلاكت را پیش می‌آورد چنانكه هیچ مبارزى از دست او جان سالم بدر نبرد و شمشیرى نزد كه احتیاج به دومى داشته باشد و هر رزمجوى دلاورى را كه می‌كشت تكبیر می‌گفت و در لیلة الهریر شماره تكبیراتش به 523 رسید و معلوم گردید كه 523 نفر از ابطال نامى را در آن شب به دیار عدم فرستاده است. در جنگ احد پس از آن كه مردان رزمى قبیله بنى عبد الدار به دست آن حضرت كشته شدند غلامى از آن قبیله كه حبشى بود و صواب نام داشت در حالی كه بسیار خشمگین و دهانش كف زده بود سوگند یاد كرد كه به جاى كشته شدگان قبیله خود شخص محمد صلى الله علیه و آله را خواهم كشت! این غلام ضمن اینكه شجاع بود جثه بزرگى هم داشت لذا مسلمین از او ترسیدند و جرأت مبارزه با او را نداشتند، على علیه السلام چنان ضربتى بر او زد كه او را از كمر دو نیم نمود به طوری كه بالا تنه‏اش به زمین افتاد و نیم پائین در حال ایستاده ماند هر دو لشگر متعجب و مبهوت شدند.



در تمام جنگها مجاهد فى سبیل الله بود و اندوه و پریشانى مسلمین با وجود وى زائل میگشت، وقتى دست به قبضه ذوالفقار میبرد پیروزى مسلمین محرز و مسلم میشد و هنگامی كه پیغمبر صلى الله علیه و آله را از طرف مشركین غم و اندوهى می‌رسید و سپاهیان مخالف براى قتل او تصمیم میگرفتند وجود على علیه السلام باعث برطرف شدن غم و اندوه پیغمبر می‌گردید و به همین جهت او را الكاشف الكرب عن وجه رسول الله گفتند.



شجاعت و نیروى بازوى على علیه السلام اظهر من الشمس بود و مخالفین و دشمنانش نیز او را به شجاعت می‌ستودند، مشهور است كه با دو انگشت سبابه و وسطى گردن خالد بن ولید را فشار داد به طوری كه خالد نعره زد و نزدیك به هلاكت بود. در غزوات پیغمبر صلى الله علیه و آله بسیار اتفاق افتاده بود كه على علیه السلام در مقابل دشمنان ایستادگى كرده بود و اگر آن حضرت نبود كار مسلمین یكسره می‌شد.



در قاموس زندگانى على علیه السلام كلمه ترس معنى و مفهومى نداشت او نه از جنگ میترسید و نه از مرگ وحشت میكرد در سراسر زندگانى خود با مرگ و خطر هم آغوش بود و بارها میفرمود : والله لابن ابیطالب آنس بالموت من الطفل بثدى امه؛ به خدا سوگند پسر ابیطالب به مرگ بیشتر از طفل شیرخوار به پستان مادرش مأنوس و مشتاق است.



مصدر: www.tebyan.net 

منبع

من کنت مولاه فهذا علی مولاه

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم:

فَقالَ وَالْمَلَأُ أَمامَهُ:

مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ، وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ،

(فرازهایی از دعای شریف ندبه)

پس رسول اكرم در حالى كه امّت همه در پیش بودند؛ فرمود:

هر كس كه من پیشوا و دوست و ولىّ او بودم؛ پس از من، على مولا و امام و پیشواى او خواهد بود. بارالها دوست بدار هر كه على را دوست بدارد و دشمن بدار هر كه على را دشمن بدارد و یارى كن هر كه على را یارى كند و خوار ساز هر كه على را خوار سازد.

منبع

شنبه 19 اسفند 1391برچسب:, :: 13:13 :: نويسنده : هیچی!

فضایل علی ابن ابیطالب علیه السلام 

شنبه 19 اسفند 1391برچسب:, :: 13:10 :: نويسنده : هیچی!

میسر نگردد به کس این سعادت

به کعبه ولادت به مسجد  شهادت 

ولایة علی ابن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی

ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه و محمد بن طلحه شافعى در مطالب السئول از عمر بن عبد العزیز اموى که در زهد و تقوى زبان زد و سرآمد اهل زمان خود بود نقل مى کنند: «بعد از پیامبر، در این امت احدى را نمى شناسم که از على ابن ابى طالب پارساتر باشد. 

منبع

دوستى على، ملاک پاکى نطفه
ابوبکر مى گوید: پیامبر را در خیمه با على و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) دیدم، فرمود: اى جماعت مسلمانان، من در صلح و مسالمت با کسى هستم که با اهل خیمه در صلح باشد و با کسى که با آن ها در جنگ باشد در جنگم.
دوست دارم کسى را که آن ها را دوست داشته باشد.
دوست نمى دارد آن ها را مگر حلال زاده و دشمنى نمى کند با آنان مگر حرامزاده.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 .
این مطالب از شرح خطبه 193 نهج البلاغه ابن ابى الحدید گرفته شده است.
---
صفحه 236
---

(1)
احمد بن حنبل و شافعى از مالک بن انس نقل مى کنند: ما اولاد حرامزاده را از راه بغض على مى شناسیم.
(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 .
الریاض النضر، حافظ محب الدین طبرى، ج2 ص189 ; الغدیر 4 ص323
2 .
اسنى المطالب ص8 ; نهایة ابن الاثیر، ج1 ص118 ; الغدیر 4 ص322 

منبع

پرسش: چرا مردم شیفته و دلباخته على ابن ابى طالب(علیه السلام)هستند؟
پاسخ: ابن هجر از علماى اهل سنت چهل حدیث در فضائل امیرالمؤمنین انتخاب کرده و در کتاب «صواعق محرقه» نقل کرده.
در حدیث 17 به نقل از پیامبر روایت شده: هر که على را دوست دارد مرا دوست داشته، هر که مرا دوست دارد خدا را دوست دارد، کسى که على را دشمن بدارد با من دشمنى کرده و هر که با من دشمنى کند با خدا دشمنى کرده است.
او در حدیث 8 مى گوید: مرا به جز مؤمنین دوست ندارند و به جز منافقین با من دشمن نیستند.
در حدیث نهم که حدیث مدینه است، پیامبر فرمود: من شهر علمم و على درب آن شهر، هر کس بخواهد به آن وارد شود باید به جانب در رود.
این احادیث به خاطر فضایلى است که خداوند به امیرالمؤمنین عطا فرموده است.
فضایل و کمالات امیرالمؤمنین نه تنها به شهادت پیامبر در هیچ یک از صحابه وجود نداشته، بلکه به شهادت دوست و دشمن در بزرگان عالم بى نظیر بوده است و البته انسان ها فطرتاً شیفته کمالات هستند.
انسان ها فطرتاً عدالت را دوست دارند هر چند در عمل تحمل آن را کمتر دارند، ولى به عدالت گستران عشق مىورزند.
امیرالمؤمنین شخصیتى است که دشمن بزرگ آن حضرت یعنى معاویه در مقابل کمالات آن حضرت سر خضوع فرود آورده و بعد از شهادت ایشان گفته است: «مادر دهر عقیم است که فرزندى چون فرزند ابوطالب بزاید. 

منبع

شنبه 19 اسفند 1391برچسب:, :: 11:23 :: نويسنده : هیچی!

از نظر علم: امیرالمؤمنین باب علم پیامبر است و عالم به ظاهر و باطن اولین و آخرین است و دشمنان همه اقرار کرده اند.
ـ از نظر شجاعت: حرف اول در جبهه هاى جهاد مى زده و پیامبر به فرمان الهى فرماندهى را به امیرالمؤمنین مى سپرده است.
ـ از نظر ایثار: در لیلة المبیت در شب هجرت به جاى پیامبر خوابید و جان خود را سپر بلاى جان پیامبر قرار داد.
ـ از نظر صبر: هنگامى که به خانه اش حمله شد، به خاطر حفظ اسلام در عین قدرت صبر پیشه کرد و شمشیر نکشید.
ـ از نظر کمک به فقرا: آیات زیادى چون آیه اطعام و ولایت و... در شأن ایشان نازل شد.
ـ از نظر تقوى: هرگز سیاست بازى را بر اصول ترجیح نداد و هرگز از اصول عدول نکرد.
ـ از نظر خلوص: خالصاً لوجه الله... اطعام مى کرد } إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللهِ {آیه 9 دهر).
جهاد مى کرد، از حق خود مى گذشت، خلافت مى کرد، هدفش فقط جلب رضایت خدا بود (بقره 207 و 265).
ـ از نظر زهد: هرگز یک وعده غذاى کامل با یک خورشت آن هم نمک نخورد! و دنیا را سه طلاقه کرد.
ـ ... و در هر کمالى هیچ مانندى نداشت که با او مقایسه شود.
بنابراین چنانچه فضایل امیرالمؤمنین حتى بدون ذکر نام براى هر انسانى گفته شود، شیفته آن حضرت مى شود. 

منبع

فضایل امام علی ـ علیه السّلام ـ در قرآن و...


هنگامیکه معاویه به‌عنوان خلیفه مسلمین وارد مدینه طیّبه شد، دستور داد تا ابن عباس، عموزاده علی ـ علیه‎السّلام ـ راحاضر کنند، آنگاه با کمال ناراحتی و خشم به او گفت:
«شنیده‎ام هنوز دم از فضایل علی می‎زنی؟ مگر نمی‎دانی ذکر فضایل علی را ممنوع کرده‎ام؟ بترس از اینکه مبتلای به عقوبت سختی گردی به نحوی که هرگز از آن رهایی نداشته باشی.»
ابن عباس فرمود:«تمام اهل مدینه شاهدند که من به غیر از تفسیر قرآن سخن دیگری بر زبان جاری نمی‎کنم، لکن چون از پیغمبر خدا ـ صلی‎الله علیه و آله ـ شنیدم که فرمودند: «مَنْ فسَّرَ القرآنَ بِرَایهِ فَالیَتَبَوَّءْ مَقْعَدُهُ مِنَ النّارِ» کسی که قرآن را بر خلاف واقع تفسیر کند، نشیمن‎گاه او در آتش خواهد بود؛ لذا هرگز قرآن را بر خلاف واقع تفسیر نمی‎کنم.»
معاویه گفت: « تفسیر بگو و خلاف حقیقت و درو‎غ هم معنا مکن، لکن حق نداری دم از فضیلت علی بزنی.»
ابن عباس گفت: بسیار خوب، لکن گاهی من این آیه شریفه را می‎خوانم: «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسکیناً وَ یَتیماً و أسیراً»[1] از من سؤال می‎کنند: خداوند در این آیه از چه کسانی ستایش می‎کند؟ اگر بگویم آنان علی و فاطمه و فضّه خادمه می‎باشند،آیه را به نحو حقیقت تفسیر نموده‎ام و إلاّ آیه رابه دروغ و خلاف واقع تفسیر کرده‎ام.»
معاویه گفت: «آیات دیگر را از برای مردم تفسیر کن. مگر قر‎‎آن آیه دیگری ندارد؟» ابن عباس گفت:«بسیار خوب، اینک آیه دیگری می‎خوانم و آنگاه این آیه را خواند: «یْا أیُّها الرَّسولُ بَلَّغْ ما اُنزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ الّناس»[2] از من سؤال می‎کنند، پیامبر مأمور به ابلاغ چه موضوعی بوده که اگر آنرا ابلاغ نمی‎کرد گویا اصلاً رسالت خود را ابلاغ نکرده ؟ اگر بگویم پیغمبر ـ صلی‎الله علیه و آله ـ در غدیر خم مأمور بود تا علی ـ علیه‎السّلام ـ را به عنوان خلیفه بلافصل خود معرفی نماید آیه را درست تفسیر کرده‎ام و الا بر خلاف واقع سخن گفته‎ام.»
معاویه گفت: «مگر حتماً باید این آیه را تفسیر کنی؟ آیه دیگری بخوان»
ابن عباس گفت: «این آیه شریفه را بشنو: «یاایُّهاالذین آمنوا اذا ناجَیْتُمُ الرَّسولَ . . . .

. . . .  



ادامه مطلب ...

پرتوى از سيره و سيماى اميرالمؤمنين على(عليه السلام)

اميرالمؤمنين على(عليه السلام)، چهارمين پسر ابوطالب، در حدود سى سال پس از واقعه فيل و بيست و سه سال پيش از هجرت در مكّه معظّمه، از مادرى بزرگوار و باشخصيّت، به نام فاطمه، دختر اسد بن هشام بن عبدمناف ، روز جمعه سيزده رجب در كعبه به دنيا آمد.
على(عليه السلام) تا شش سالگى در خانه پدرش ابوطالب بود.
در اين تاريخ كه سنّ رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) از سىسال گذشته بود در مكّه قحطى و گرانى پيش آمد و اين امر سبب شد كه على(عليه السلام) به مدّت هفت سال در خانه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)، تا اوّل بعثت، زندگى كند و در مكتب كمال و فضيلت آن حضرت تربيت شود.
 اميرالمؤمنين در خطبه 192 نهج البلاغه مىفرمايد:«وَ لَقَدْ كُنْتُ أَتـَّبِعُهُ إِتّباعَ الْفَصيلِ اَثَرَ أُمِّهِ، يَرْفَعُ لى فى كُلِّ يَوْم مِنْ أَخْلاقِهِ عَلَمًا، وَ يَأْمُرُنى بِالاِْقْتِداء بِهِ.»«و من در پى او بودم چنانكه بچّه در پى مادرش، هر روز براى من از خلق و خوى خويش نشانه هاى برپا مىداشت و مرا به پيروى آن م . . .
. .

. . . . . .  



ادامه مطلب ...
شنبه 19 اسفند 1391برچسب:, :: 11:5 :: نويسنده : هیچی!

مردی ز کَنــــــــــــــندهٔ در خیبر پرس              اســــــرار کرم ز خواجهٔ قنبر پرس 
گر طالب فیض حق، به صدقی حافظ               سرچشمه آن ز ساقی کوثر  پرس 

شنبه 19 اسفند 1391برچسب:, :: 11:0 :: نويسنده : هیچی!

یکی از مناقب و فضائل علی بن ابیطالب مربوط به آیه ۱۲ و ۱۳سوره مجادله می باشد.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نَاجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْوَاکُمْ صَدَقَةً ذَلِکَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَأَطْهَرُ فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ﴿۱۲﴾

اى کسانى که ایمان آورده‏ اید هرگاه با پیامبر [خدا] گفتگوى محرمانه مى‏ کنید پیش از گفتگوى محرمانه خود صدقه‏ اى تقدیم بدارید این [کار] براى شما بهتر و پاکیزه‏ تر است و اگر چیزى نیافتید بدانید که خدا آمرزنده مهربان است

أَأَشْفَقْتُمْ أَن تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْوَاکُمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَاللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُون﴿۱۳﴾

آیا ترسیدید که پیش از گفتگوى محرمانه خود صدقه‏ هایى تقدیم دارید و چون نکردید و خدا [هم] بر شما بخشود پس نماز را برپا دارید و زکات را بدهید و از خدا و پیامبر او فرمان برید و خدا به آنچه مى‏ کنید آگاه است

خلاصه ای از داستان:

همیشه گروهی از مسلمانانی که وضع مادیشان خوب بود با پیامبر نجوا میکردند. آیه ایی نازل شد که ای نبی از این پس اگر کسی می خواهد با شما نجوا کند باید صدقه بدهد. زمانی که این امر نازل شد همه صحابه به کنار رفتند و تنها کسی که این امر را انجام داد جناب علی بن ابیطالب بود. و پس از آن هم آیه توسط آیه ۱۳ همین سوره نسخ شد.

اما مدارک موجود بر این کلام:

وأخرج سعید بن منصور وابن راهویه وابن أبی شیبة وعبد بن حمید وابن المنذر وابن أبی حاتم وابن مردویه والحاکم وصححه عن علی قال إن فی کتاب الله لآیة ما عمل بها أحد قبلی ولا یعمل بها أحد بعدی آیة النجوى یا أیها الذین آمنوا إذا ناجیتم الرسول فقدموا بین یدی نجواکم صدقة کان عندی دینار فبعته بعشرة دراهم فکنت کلما ناجیت النبی صلى الله علیه وسلم قدمت بین یدی درهما ثم نسخت فلم یعمل بها أحد

الدر المنثور – جلال الدین السیوطی – ج ۶ – ص ۱۸۵

تفسیر القرطبی – القرطبی – ج ۱۷ – ص ۳۰۲

تفسیر الرازی – الرازی – ج ۲۹ – ص ۲۷۱

تفسیر الآلوسی – الآلوسی – ج ۲۸ – ص ۳۱

فتح القدیر – الشوکانی – ج ۵ – ص ۱۹۱

تفسیر النسفی – النسفی – ج ۴ – ص ۲۲۶

أسباب نزول الآیات – الواحدی النیسابوری – ص ۲۷۶

تفسیر الثعلبی – الثعلبی – ج ۹ – ص ۲۶۱ – ۲۶۲

أحکام القرآن – الجصاص – ج ۳ – ص ۵۷۲

الکشاف عن حقائق التنزیل وعیون الأقاویل – الزمخشری – ج ۴ – شرح ص ۷۶

نظم درر السمطین – الزرندی الحنفی – ص ۹۰

معارج الوصول إلى معرفة فضل آل الرسول (ع) – الزرندی الشافعی – ص ۳۶

نواسخ القرآن – ابن الجوزی – ص ۲۳۵

زاد المسیر – ابن الجوزی – ج ۷ – ص ۳۲۵

شواهد التنزیل – الحاکم الحسکانی – ج ۲ – ص ۳۱۲ – ۳۱۳

جالب اینجاست که الزیلعی ذیل این روایت چنین نگاشته است

حَدِیث صَحِیح عَلَى شَرط الشَّیْخَیْنِ وَلم یخرجَاهُ

تخریج الأحادیث والآثار الواقعة فی تفسیر الکشاف للزمخشری ج۳ص۴۳۱- دار ابن خزیمة الریاض
صحابه دیگر که جزو اغنیاء بودند چرا عمل نکردند؟
منبع: گفتگوی آرام میان شیعه و سنی

منبع 

 طبری در تاريخ خود آورده است كه در سال سوم بعثت آيه «و انذر عشيرتك الاقربين‌»(8) نازل شد. پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله می‌بايست دعوت را از اقوام و خويشانش شروع كند. علی عليه السلام در خانه پيامبر صلی الله عليه و آله بود. پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله به او دستور داد ران گوسفندی بريان كند و قدحی از دوغ تهيه نمايد و بنی عبد المطلب را دعوت كند. او نيز چنين كرد و ميهمانان آمدند. پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله از ران گوسفند قدری خورد و با دندان خود متبرك كرد و از قدح نيز قدری نوشيد و آن را متبرك ساخت. ميهمانان يكی يكی خوردند و سير شدند و ران و دوغ سر جای خود باقی ماند.

ابولهب گفت: «لشد ما سحركم الرجل؛ عجب سحری كرد.» او رفت و بقيه نيز رفتند. پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله به علی عليه السلام فرمود: ديدی چه كرد؟ اَعِد؛ دوباره دعوت كن. اين بار هنگام پذيرايي، پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله پيش دستی كرد و فرمود: «ايكم يؤازرنی علی هذا الامر فيكون اخی و وزيری و وصيی و خليفتی فيكم من بعدي.‌» آن‌ها مسلمان نبودند و قبول نكردند. علی عليه السلام گفت: «انا يا رسول الله.» حضرت رسول علی را بلند كرد (اين‌ها همه نكته دقيق و حكمتی دارد) و فرمود: «هذا اخی و وزيری و وصيی و خليفتی فيكم، فاسمعوا له و اطيعوا». آن‌ها برخواستند و رفتند. و ابوطالب را مسخره می‌كردند و می‌گفتند: «ان ابن اخيك يأمرك ان تطيع ابنك.»(9)
از اين مطلب فهميده می‌شود كه اولين تبليغ پيامبر صلی الله عليه و آله به وحدانيت و ربوبيت خدا، رسالت خويش و وصايت علی عليه السلام بوده است؛ يعني، تبليغ اين سه با هم بوده است.

منبع

جمعه 18 اسفند 1391برچسب:, :: 13:25 :: نويسنده : هیچی!

 پس از دعوت آشكار پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله قريش از ابوطالب خواستند تا نزد پيامبر صلی الله عليه و آله رود و به او اعلام كند كه اگر مال می‌خواهد به او بدهند، اگر پادشاهی می‌خواهد دورش جمع شوند و پادشاهی كند و...، ولی دست از دعوتش بردارد. 

پيامبر اكرم پس از شنيدن سخنان آنان فرمود: «والله يا عماه لو وضعوا الشمس فی يمينی و القمر فی شمالی علی ان اترك هذا الامر حتی يظهره الله او اهلك فيه ما تركته (10)؛ عمو جان به خدا سوگند اگر خورشيد را در كف راستم و ماه را در كف چپم قرار دهند كه از تبليغ آيين خود دست بردارم، هرگز دست برنخواهم داشت تا يا خداوند اين دين را ياری كند و يا در راه آن جان دهم.»

آن‌ها عاجز شدند و به آزار و اذيت ضعفا پرداختند و آن‌ها را شكنجه می‌كردند. پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله دستور به هجرت داد. عده‌ای به سرپرستی جعفر بن ابی طالب از راه دريای سرخ به حبشه رفتند. قريش با يكديگر هم قسم شدند تا با بنی هاشم خريد و فروش نكنند، در يك مجلس ننشينند، سخن نگويند و...
آن‌ها تصميم گرفتند كه اين قطع رابطه ادامه يابد تا پيامبر صلی الله عليه و آله را تسليم آن‌ها كنند و قريش او را به شهادت برسانند. آن‌ها اين قرار داد را به كعبه آويزان كردند. ابوطالب احساس خطر كرد، از اين رو با بنی هاشم، بنی المطلب و هر كه مسلمان شده بود، به دره كوهی به نام شعب ابی طالب پناه بردند. اموال حضرت خديجه عليهاالسلام در اين جا مصرف شد. شب‌های شعب ابی طالب شب‌های خطرناكی برای پيامبر اكرم بود و همواره اين خطر وجود داشت كه قريش از دور جای خواب پيامبر اكرم را نشانه بگيرند، و او را در تاريكی به شهادت برسانند.

به همين دليل وقتی كه هوا تاريك می‌شد و همه می‌خوابيدند، ابوطالب جای پيامبر صلی الله عليه و آله را با حضرت علی عليه السلام تعويض می‌كرد تا اگر پيامبر صلی الله عليه و آله را نشانه گرفتند، مصون بماند. روزی علی عليه السلام به پدر گفت: من كشته می‌شوم. ابوطالب فرمود: «در راه حبيب كشته می‌شوي.» حضرت فرمود: «نخواستم بگويم راضی نيستم. خواستم بگويم من می‌دانم كه در راه حبيب كشته می‌شوم.»

منبع

پيوندها


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 109
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 901
بازدید کل : 48349
تعداد مطالب : 128
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1