فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام علی مع الحق والحق مع علی،لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار درباره وبلاگ سلام علیکم و رحمة الله و برکاته قال الله تعالی: ولایة علی ابن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی دوستی علی ابن ابیطالب (علیه السلام) قلعه من است پس هرکس وارد قلعه ام شود از عذابم در امان است. بخونید و حض کنید و به داشتن پیشوایی چون امیر المومنین حیدر کرار مولی الموحدین امام علی ابن ابیطالب علیه آلاف التحیة والثناء افتخار کنید. الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی ابن ابیطالب علیه السلام شکر مخصوص خداوندی است که ما را از دوستداران علی ابن ابیطالب علیه السلام قرار داد. آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان شنبه 3 فروردين 1392برچسب:علم علی علیه السلام, :: 11:48 :: نويسنده : هیچی!
چشمه اول منبع: سایت مذهبی ساقی کوثر شنبه 3 فروردين 1392برچسب:خیر البریه امام علی علیه السلام است,فضایل علی علیه السلام,علی علیه السلام از انبیای گذشته افضل است,, :: 11:7 :: نويسنده : هیچی!
نويسنده و شارح كتاب «شرح احقاق الحق» مرحوم مرعشي، با تحقيقي عميق و مفصل به استخراج اين حديث با الفاظ متنوع آن از منابع روائي اهل سنت پرداخته است كه به دو حديث اكتفا نموده و به منابع ذكر شده از سوي ايشان اشاره مي كنيم:
الحديث الرابع والعشرون ( من أراد أن ينظر إلى آدم ، إلى نوح ، إلى إبراهيم ، إلى موسى ، إلى عيسى ، فلينظر إلى علي بن أبي طالب عليه السلام ) رواه جماعة من أعلام العامة في كتبهم : منهم العلامة المولوي ولي الله اللكنهوئي في ( مرآة المؤمنين في مناقب أهل بيت سيد المرسلين ) ( ص 35 ) قال : ( في حديث ) قال صلى الله عليه وسلم : من أراد أن ينظر إلى آدم في علمه وإلى نوح في تقواه وإلى إبراهيم في حلمه وإلى موسى في هيبته وإلى عيسى في عبادته فلينظر إلى علي بن أبي طالب .
(هر كس به خواهد علم آدم ، تقواي نوح ، بردباري ابراهيم ، هيبت موسى و عبادت عيسى را ببيند بايد به على بن ابى طالب بنگرد ) .
سپس مرحوم مرعشي منابع متنوع و فراواني از بزرگان اهل سنت كه اين حديث را با مضامين متعدد نقل كرده اند نام مي برد كه در ذيل مشاهده مي فرمائيد:
علامة شهاب الدين أحمد حسيني شافعي شيرازي في ( توضيح الدلائل ) ( ص 232 نسخة مكتبة الملي بفارس )و علامة أبو حفص عمر بن محمد بن خضر ملا موصلي في ( الوسيلة) ( ص 168 ط حيدر آباد الدكن )، علامة شريف سيد حسين علي شاه بن سيد روشن علي شاه حسيني نقوي بخاري حنفي هندي، متوفى سنة 1322 في ( تحقيق الحقايق ، كلزار مرتضوي ، محبوب القلوب ) ( ص 9 ط لاهور )، علامة سيد أحمد بن محمد بن أحمد حسيني شافعي در ( التبر المذاب ) ( ص 33 نسخة مكتبتنا العامة بقم ). علامة جمال الدين محمد بن مكرم أنصاري جزرجي في ( مختصر تاريخ دمشق ) ( ج 17 ص 148 نسخة طوب قبوسراي بإسلامبول )، علامة يحيى بن موفق بالله شجري متوفى سنة 499 في ( الأمالي ) ( ج 1 ص 133 ) علامة شيخ حسام الدين مردي حنفي في ( آل محمد ) ( ص 424 نسخة مكتبة السيد الأشكوري ) علامة شريف أبو المعالي مرتضى محمد بن علي حسيني بغدادي في ( عيون الأخبار في مناقب الأخيار ) ( ص 26 نسخة مكتبة الفاتيكان ).
شرح احقاق الحق للمرعشي: 22/ 296 – 300.
شنبه 3 فروردين 1392برچسب:خیر البریه امام علی علیه السلام است,فضایل علی علیه السلام,علی علیه السلام از انبیای گذشته افضل است,, :: 10:16 :: نويسنده : هیچی!
آيه خير البرية يكي ديگر از آياتى كه دليل بر برترى على عليه السلام از همه افراد بشر از گذشته و آينده حتى پيامبران اولوا العزم عليهم السلام به جز خاتم انبيا صلى الله عليه و آله و سلم است اين آيه است : «ان الذين آمنوا وعملوا الصالحات اولئك هم خير البرية »
سوره البينه: 7.
( آنان كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته كردند ، آنان بهترين آفريدگانند ) .
عائشه مي گويد: از رسول خدا پرسيدم: گرامي ترين آفريده نزد خدا چه كسي است؟ فرمود: مگر اين آيه قرآن را نخوانده اي؟ { إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية }.
ابن عساكر از جابربن عبد الله روايت كرده است كه گفت : ما نزد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بوديم كه على از راه رسيد ، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود : سوگند به آن كه جانم به دست او است ، اين و شيعيان اويند كه در روز قيامت رستگارند . و اين آيه نازل شد : ان الذين آمنوا . . . و ياران رسول خدا هر گاه على از راه مى رسيد مى گفتند : بهترين آفريدگان آمد ،
الدر المنثور ، ج 8، ص 589، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الكمال جلال الدين السيوطي الوفاة: 911 ، دار النشر : دار الفكر - بيروت – 1993.
و نيز ابن عدى و ابن عساكر از ابو سعيد به سند مرفوع روايت كرده اند كه : على بهترين آفريدگان است.
ابن عدى از ابن عباس روايت كرده كه گفت : چون آيه خير البريه نازل شد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به على فرمود : اينان تو هستى و شيعيان تو كه در روز قيامت خشنود و پسنديده اند.
ابن مردويه از على عليه السلام آورده است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود : آيا اين آيه را نشنيده اى : ان الذين آمنوا . . . آنان تو و شيعيان تو هستند، قرارگاه من وتو وشيعيانت حوض كوثر است .
الدر المنثور ، ج 8، ص 589، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الكمال جلال الدين السيوطي الوفاة: 911 ، دار النشر : دار الفكر - بيروت – 1993.
خداى متعال مى فرمايد : آنان كه به خدا و رسولش محمد صلى الله عليه و آله و سلم ايمان آوردند و خدا را خالصانه و يگانه و بدون شريك پرستيدند ، و نماز را به پاداشتند و زكات دادند ، و خدا را در همه اوامر و نواهى او اطاعت نمودند ، آنانند كه بهترين آفريدگانند . مى گويد : از مردم آنان كه چنين كنند بهترين آفريدگانند .
ابن حميد از عيسى بن فرقد از ابوالجارود از محمدبن على ( امام باقر عليه السلام ) مرا حديث كرد كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود : اى على ، خيرالبريه تو و شيعيان تو هستند .
جامع البيان عن تأويل آي القرآن ، ج 30 ص264، اسم المؤلف: محمد بن جرير بن يزيد بن خالد الطبري أبو جعفر الوفاة: 310 ، دار النشر : دار الفكر - بيروت – 1405.
خير البرية كيست و چيست؟
ازميان دهها روايت پيرامون آيه خير البريه شماري از آن را ملاحظه نموديد كه با صراحت مصداق و فرد مورد نظر خداوند را معرفي مي كرد كه براي اهل فكر و تحقيق بايد كافي باشد و در نوع خود مشت تحريف گران و بد خواهان علي و فرزندان او را باز و رسوا مي كند و از سوئي بر تري آن امام همام را بر پيامبران، غير از رسول خاتم و منصب نبوت اثبات مي كند، چرا كه جمله «خير البريه» به معناي برترين آفريده است و صفتي است كه بدون شك از آغاز خلقت تا پايان نظام هستي را شامل مي شود واين افتخاري است كه نصيب علي بن ابوطالب عليه السلام شده است.
من أراد أن يرى آدم في علمه ، ونوحاً في طاعته ، وإبراهيم في خلته ، وموسى في هيبته ، وعيسى في صفوته ، فلينظر إلى علي بن أبي طالب رضي الله عنه »
( هر كس به خواهد علم آدم ، طاعت نوح ، محبوبيت ابراهيم ، هيبت موسى و برگزيدگى عيسى را ببيند بايد به على بن ابى طالب بنگرد ) .
قوله صلى الله عليه وآله وسلم : ( من أراد أن ينظر إلى نوح في عزمه ، والى آدم في علمه ، والى إبراهيم في حلمه ، والى موسى في فطنته ، والى عيسى في زهده ، فلينظر إلى علي بن أبي طالب ) . أخرجه البيهقي في صحيحه ، والإمام أحمد بن حنبل في مسنده ).
اين حديث را همانگونه كه در پايان حديث قبل مشاهده مي كنيد از دو تن محدث و نويسنده مشهور و صاحب آثار و تاليفات معتبر يعني احمد حنبل و بيهقي نقل كرده اند كه متاسفانه در چاپهاي فعلي ديده نمي شود و گويا دست تحريف اين حديث را نيز به سرنوشتي همانند تحريف و اسقاط ديگر احاديث و منقولات تاريخي در فضائل اهل بيت و علي عليهم السلام دچار كرده است.
جمعه 2 فروردين 1392برچسب:, :: 20:26 :: نويسنده : هیچی!
علّامه سید هاشم بحرانی - رحمه الله - از جابربن عبداللَّه انصاری، گف: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من فرمود: ای جابر، کدامین برادران افضلاند؟ گفتم: پسرانی که از یک پدر و مادرند، فرمود: ما گروه پیامبران با هم برادریم و من برترین آنهایم، و همانا محبوبترین برادران نزد من علیبن ابیطالب است و او نزد من افضل از پیامبران است، پس هر که پندارد پیامبران از او افضلاند همانا مرا از آنان کمتر دانستهاست، و هر که مرا از آنان کمتر بداند، کافر گردیدهاست، زیرا من علی را برادر خود نساختم مگر به جهت آگاهیی که از فضل او داشتم.( تفسیر برهان 4 / 148.) منبع پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:خطبه بدون نقطه امام علی علیه السلام, :: 8:18 :: نويسنده : هیچی!
خطبه حضرت علیّ ابن ابیطالب(علیه السّلام)
معروف به خطبه بدون نقطه
برگرفته از کتاب دو شاهکار علوی(محمد احسانی فر لنگرودی)
منابع:
1- نهج السّعادة، به نقل از کتاب «مجموعة ادبیة» تألیف محی الدّین محمد بن عبد القاهر بن الموصلی الشهروزی
کتاب ناقل بخش آغازین خطبه:
1- مناقب آل ابی طالب (ابن شهر آشوب)
2- الصراط المستقیم
3- نهج الایمان (زین الدّین علی بن یوسف بن جبر)
4- بحار الانوار
5- منهاج البراعة
پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:خطبه بدون الف مولا امام علی علیه السلام, :: 8:0 :: نويسنده : هیچی!
خطبه حضرت علیّ ابن ابیطالب(علیه السّلام) معروف به خطبه بدون الف
کفعمی در مصباح، از هشام بن سایب کلبی و او از ابی صالح روایت می کند که: روزی جمعی از اصحاب پیغمبر بحث می نمودند در اطراف این موضوع که کدام حرف است در حروف که از همه بیشتر در کلام موجود است؟ معلوم شد حرف الف از همه بیشتر است و هیچکس نمی نتواند کلامی بگوید که الف در آن نباشد.حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) حضور داشتند. بدون تأمّل و فی البداهه خطبه ای فرمودند. چنانکه عقلها حیران ماند و نام این خطبه را مونقه گذاشتند؛ یعنی در حسن و نیکویی و بلاغت، شگفت آور است. فرمودند:
برگرفته از کتاب دو شاهکار علوی(محمد احسانی فر لنگرودی)
منابع اصل:
1- المصباح (تقی الدین ابراهیم بن علی بن الحسن بن محمود العاملی الکفعمی
2- مطالب السؤول (محمد بن طلحة الشافعی)
3- شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید المعتزلی)
4- کنز العمّال (متقی بن حسام الهندی)
5- اعلام الدین (الحسن بن محمد الدیلمی)
6- منهاج البراعة (المیرزا حبیب الله الهاشمی الخوئی)
7- کفایة الطالب
کتب واسطه:
1- بحار الانوار
2- نهج السعادة (شیخ محمد باقر محمودی)
3- مصباح البلاغه فی مستدرک نهج البلاغه (سیّد حسن میرجهانی طباطبائی)
کتب ناقل بخشی از خطبه:
1- مناقب آل ابی طالب (ابن شهر آشوب)
2- الصراط المستقیم (علی بن یونس العاملی)
3- نهج الایمان (علی بن یوسف بن جبر)
4- الخرائج و الجرائج (قطب الدین الراوندی)
5- مستدرک السّفینة (علی نمازی)
6- الذریعة (شیخ آغا بزرگ تهرانی)
در بین احادیثی که درباره نوروز وجود دارد دو حدیث معروفتر از بقیه هستند که یکی از آنها از معلی بن خنیس روایت شده که اخباری را ارائه می دهد و دیگری که در کتاب دعائم الإسلام مطرح شده که به آداب هدیه دادن و هدیه گرفتن اشاره دارد . ما عین روایت اول را خدمت عزیزان عرض خواهیم کرد: سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:فضایل امام علی علیه السلام,امام علی علیه السلام,شیعه,امام شناسی,جانشینی پیامبر ص بعد از وفاتش,خلیفه بلا فصل پیامبر صلی الله علیه و آله,امیر المومنین علیه السلام,علی ولی الله,علیا حجة الله,, :: 14:10 :: نويسنده : هیچی!
- عمّار یاسر - رحمه الله - گوید: با علی علیه السلام به راهی میرفتیم، به سرزمینی گذشتیم پر از مورچه؛ گفتم: ای امیرمؤمنان، آیا در میان آفریدگان کسی را سراغ داری که شمار این مورچگان را بداند؟ فرمود: آری ای عمّار، من مردی را میشناسم که شمار آنها را میداند و از شمار نر و ماده آنان آگاه است! گفتم: آن مرد کیست؟ فرمود: ای عمّار، آیا در سوره یاسین نخواندهای: وَ کُلَّ شَیءٍ اَحْصَیْناهُ فی اِمامٍ مُبینٍ ( سوره یس / 12.) “و هرچیزی را در امام مبین برشمردهایم”؟ گفتم: چرا،مولایم! فرمود: من همان مَردم، همان امام مبین!( تفسیر برهان 4 / 7.) سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:فضایل امام علی علیه السلام,امام علی علیه السلام,شیعه,امام شناسی,جانشینی پیامبر ص بعد از وفاتش,خلیفه بلا فصل پیامبر صلی الله علیه و آله,امیر المومنین علیه السلام,علی ولی الله,علیا حجة الله,, :: 14:4 :: نويسنده : هیچی!
کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست که تر کنند سر انگشت و صفحه بشمارند
بخشی از فضائل حضرت علی(علیه السلام)
ازدواج آسمانی
ازدواج حضرت علی(ع) با حضرت فاطمه(ع) به فرمان خداوند، از امتیازاتی است که رسول اکرم(ص) بر آن مباهات می کرد. در این پیوند پر میمنت، فرشتگان آسمان در سرور و شادمانی، و بهشتیان به زینت و زیور آراسته شده بودند.
خطبۀ خلافت
خلافت (ظاهری) حضرت علی(ع) با ایراد اولین خطبه در مسجد مدینه پس از بیست و پنج سال سکوت آغاز شد.
بخشش انگشتر
حضرت علی(ع) در رکوع نماز انگشتر خویش را به سائل عطا فرمودند و جبرئیل این پیام را آورد:
ای محمد! بخوان: سرپرست شما فقط خدا و رسول اوست و کسانیکه با ایمان به خدا نماز به پا داشته و در حال رکوع صدقه دادند. (مائده: 55)
حدیث بساط
رویداد سیر فضائی حضرت علی(ع) همچون سلیمان پیغمبر در بساط با جمعی از مدینه تا غار اصحاب کهف از فضائلی است که داستان شگفت انگیز آن در کتب فریقین آمده است.
عقد اخوّت
پیمان برادری رسول اکرم(ص) با امیر مؤمنان را مورّخین چنین آورده اند: با نزول آیۀ اخوّت(حجرات: 10) پیامبر عدّه ای از اصحاب را بنا بر درجۀ ایشان با یکدیگر برادر خواند و حضرت علی(ع) را برای خود نگه داشت و دست او را بلند نموده و فرمود: «هذا اخی فی الدنیا و الآخره.» این برادر من در دنیا و آخرت است.
آیۀ مباهله
جریان مباهله با نصارای نجران رخدادی عظیم در تاریخ اسلام است. قرآن کریم در این باره می فرماید: «بیائید تا بخوانیم فرزندان و زنان و نفسهایمان را با یکدیگر»(آل عمران: 59) همراهی علی(ع) با پیامبر(ص) در این مباهله نهایت فضل و رتبۀ ایشان را می رساند. زیرا خداوند او را نفس و جان پیغمبر معرفی می کند.
نزول آیۀ هل اتی
حضرت علی(ع) با سه روز روزه گرفتنف غذای خود را به مسکین و یتیم و اسیر بخشید و با آب افطار نمود، و به افتخار این ایثار، جبرئیل با ابلاغ تهنیت بر چنین اهل بیتی سورۀ هل اتی (انسان) را در شأن آن حضرت بر پیامبر نازل کرد.
سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:طی الارض امام علی علیه السلام, :: 13:25 :: نويسنده : هیچی!
داستان طى الارض امير المومنين
تنها علامه مرعشى در " مجالس المومنين " صفحه 212 شرحى درباره " عز الدين ابن الاقساسى " آورده است و مى گويد: وى از اشراف و نقيبان كوفه و شخص فاضل و اديب بوده و در شعر يد طولائى داشته است. نقل كرده اند كه: خليفه " المستنصر " عباسى روزى به عزم زيارات قبر سلمان فارسى رحمه الله عليه به آن سامان حركت كرد و " عز الدين اقساسى " با او بود، خليفه در بين راه به او گفت: از دروغ هاى شاخدار است كه غلات شيعه مى كويند: بعد از مرگ سلمان، على ابن ابى طالب عليه السلام براى غسل دادنش از مدينه به مدائن آماده و بعد از فراغت از عمل همان شب به مدينه مراجعت نموده است. ابن اقساسى بالبديهه اين اشعار را در پاسخ او سرود:
" منكر اين شدى كه وصى پيامبر در يكشب از مدينه به مدائن رفته، بعد از غسل سلمان پاك در همان شب پيش از صبح به مدينه مراجعت كرده باشد، و گفتى: اين حرف از گفتار غلات است، گناه غلات در صورتى كه دروغ نگفته باشند چيست؟
از اينكه " آصف ابن برخيا " پيش از يك چشم بر هم زدن تخت بلقيس را از مملكت " سبا " به بيت المقدس آورد، اين پرده ابهام را پاره كرد و اين مشكل را حل نمود. تو درباره آصف، معتقد به غلو نيستى، اما من درباره حيدر غلو كرده ام، جاى بسى شگفتى است، اگر احمد بهترين فرستادگان است، على بهترين وصى ها است و گرنه تمام حرف ها و خبرها بيهوده است. اين اشعار را علامه " سماوى " در كتاب " الطليعه " نقل كرده و آن را به شاعر ما "سيد محمد اقساسى" نسبت داده و پنداشته است كه او مصاحب مستنصر بوده است در حالى كه او از تاريخ مستنصر و وفات سيد محمد صاحب " غديريه معروف " غفلت داشته است. منبع: الغدير جلد ۹علامه شیخ عبدالحسین احمد امينى نجفی (ره)ترجمه زين العابدين قرباني- 4 - دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:فضایل امام علی علیه السلام,امام علی علیه السلام,شیعه,امام شناسی,جانشینی پیامبر ص بعد از وفاتش,خلیفه بلا فصل پیامبر صلی الله علیه و آله,امیر المومنین علیه السلام,علی ولی الله,علیا حجة الله,, :: 13:57 :: نويسنده : هیچی!
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم فرمودند: دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:, :: 11:39 :: نويسنده : هیچی!
قال رسول الله صلی الله تعالی علیه و آله و سلم: لا تَزولُ قَدَما عَبدٍ يَومَ القيامَةِ حَتّى يُساَ لَ عَن اَربَعٍ عَن عُمُرِهِ فيما اَفناهُ وَ عَن شَبابِهِ فيما اَبلاهُ وَ عَن مالِهِ مِن اَينَ اَ كتَسَبَهُ وَ فيما اَ نفَقَهُ وَ عَن حُبِّنا اَهلَ البَيتِ ؛
انسان، در روز قيامت، قدم از قدم برنمى دارد، مگر آن كه از چهار چيز پرسيده مى شود: از عمرش كه چگونه گذرانده است، از جوانى اش كه چگونه سپرى كرده، از ثروتش كه از كجا به دست آورده و چگونه خرج كرده است و از دوستى ما اهل بيت [پيامبر صلى الله عليه و آله]. امالی(صدوق) ص39 - خصال ج1 ، ص 253، ح 125 منبع : سایت مرحوم شهید آوینی دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:, :: 11:19 :: نويسنده : هیچی!
عن الصادق عليه السلام:
...و الله ما اكل على بن ابى طالب عليه السلام من الدنيا حراما قط حتى مضى لسبيله و ما عرض له امران كلاهما لله رضا الا اخذ باشدهما عليه فى بدنه-دينه-و ما نزلتبرسول الله صلى الله عليه و آله نازلة قط الا دعاه ثقة به و ما اطاق احد عمل رسول الله صلى الله عليه و آله من هذه الامة غيره و ان كان ليعمل عمل رجل كان وجهه بين الجنة و النار يرجو ثواب هذه و يخاف عقاب هذه.
الارشاد:255
حضرت صادق عليه السلام فرمود:
به خدا سوگند على بن ابى طالب عليه السلام تا روزى كه از اين دنيا رفت مال حرامى نخورد
و هيچگاه بر سر دو راهى-كه هر دو راه مورد خشنودى خدا باشد-قرار نگرفت مگر اينكه پر زحمتترين آنها را برگزيد
و هر حادثه مهمى كه براى پيامبر خدا پيش مىآمد-به دليل اعتمادى كه به على داشت-از او كمك مىگرفت.
و در ميان اين امت هيچ كس نتوانست همانند على عليه السلام:راه پيامبر را-بى كم و كاست-طى كند
و با اين همه تلاش و كوشش همواره چون بيمناكان كار مىكرد،چشمى به بهشت و چشم ديگر بر آتش داشت،از سويى اميدوار پاداش بهشت و از سوى ديگر هراسناك از كيفر آتش بود.
یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:, :: 13:49 :: نويسنده : هیچی!
ابن شهر آشوب از عمّار بن ياسر روايت كرده است كه: چون در ابتداي خلافت، به منبر بالا رفت به ما گفت: قُومُوا فَتَخَلُّوا الصُّفُوفَ؛ وَ نَادُوا هَلْ مِن كَارِه؟!
«برخيزيد! و در بين صفهاي نماز در مسجد گردش كنيد! و مردم را صدا بزنيد كه: آيا كسي از روي اكراه و ناخشنودي بيعت كرده است؟!» مردم از هر جانب فريادهاي خود را در هم انداخته، و بلند بلند ميگفتند: اللَهُمَّ قَدْ رَضينَا وَ أسْلَمْنَا وَ أطَعْنَا رَسُولَكَ؛ وابْنَ عَمِّهِ! «بار پروردگارا! ما همگي راضي هستيم به بيعت با او، و تلسيم ميباشيم؛ و از رسول تو و پسر عموي رسول تو اطاعت مينمائيم.» آنگاه حضرت گفتند: اي عمّار! برخيز؛ و برو به بيت المال؛ و به هر انساني از آن مالها سه دينار بده، و براي من هم سه دينار كنار بگذار! عمّار و أبُوالهَيْثَم با جماعتي از مسلمين به بيت المال رفتند؛ و أميرالمؤمنين عليه السّلام به مسجد قُبا رفتند؛ تا در آن نماز بخوانند. عمّار و أبوالهيثم با آن جماعت كه به بيت المال آمدند؛ در آنجا سيصد هزار دينار يافتند؛ و مردمي كه بايد به آنها آن مال را تقسيم كنند؛ يكصد هزار نفر بودند. عمّار گفت: جَاءَ وَاللهِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ! وَاللهِ مَا عَلِمَ بِالْمَالِ؛ وَ لَا بِالنَّاسِ؛ وَ إنَّ هَذِهِ الايَةَ وَجَبَتْ عَلَيْكُمْ بِهَا طَاعَةُ هَذَا الرَّجُلِ. فَأبَي طَلْحَةُ وَ الزُّبَيْرُ وَ عَقِيلٌ أَنْ يَقْبَلُوهَا ـ القصّة [420]. «سوگند به خدا كه اين آيه و نشانۀ حقّي است كه از پروردگار شما آمده است! به خدا قسم عليّ مقدار مال را نميدانست. و مقدار مردم را هم نميدانست. وبواسطۀ همين نشانه و علامتي كه به ظهور پيوست؛ طاعت اين مرد بر شما واجب آمد. وليكن طلحة و زُبَير و عَقيل از قبول كردن اين آيه و نشانه امتناع ورزيدند ـ تا آخر داستان.» یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:فضایل امام علی علیه السلام, :: 13:32 :: نويسنده : هیچی!
مسعودي در «مُرُوج الذَّهب» ذكر كرده است كه: بعد از خاتمۀ جنگ جمل، أميرالمؤمنين عليه السّلام، با جماعتي از مهاجرين و أنصار، داخل در بيت المال بصره شدند، و نگاهشان به طلاهاي سكّه خورده، و نقرههاي سكّه خورده افتاد، و شروع كردند به گفتن اين كلمات: يَا صَفْرآءُ غُرِّي غَيْرِي! ] وَ يَا بَيْضآءُ غُرِّي غَيْرِي [. «اي طلاي زرد، غير مرا گول بزن ] و اي نقرۀ سپيد، غير مرا گول بزن [ » و نظر طويلي توأم با تفكّر به اين مال نمود؛ و سپس گفت: اين مال را بين أصحاب من و آن كساني كه با من هستند، پانصد درهم پانصد درهم تقسيم نمائيد! پس تقسيم نمودند و حتّي يك درهم نيز كم نيامد! و عدد مردان، دوازده هزار نفر بود. [419]
اين تقسيم ممكن است از راه حساب بوده باشد؛ در صورتيكه مقدار طلا و نقرۀ سكّه خورده مجموعاً بالغ بر شش مليون درهم بوده و اين مقدار در نزد آنحضرت معلوم بوده باشد. و ممكن است از باب قضاياي معجزآساي ايشان بوده باشد در صورتيكه حساب آنها مشخّص نبوده و حضرت با علم غيب سهميّۀ همراهان و أصحاب را معيّن كرده باشند. نظير قضيّهاي كه از آن حضرت در بَدْءِ خلافت واقع شد، و آنحضرت دستور داد به هر يك از مسلمين سه دينار بدهند. منبع : امام شناسی جلد 11 نوشته علامه طهرانی رضوان الله تعالی علیه
در شرح « خلاصة الحساب » شيخ بهاء الدّين عامِليّ، حاج فرهاد ميرزا گويد: در «زهرالرَّبيع» سيّد نعمت الله جزائري وارد است كه مردي يهودي نزد أميرالمؤمنين عليّ بن أبيطالب عليه السّلام آمد، و گفت: عددي را براي من نام ببر كه نصف و ثلث و ربع و خمس و سدس و سُبع و ثُمن و تسع و عُشر صحيح داشته باشد، و در آن كسر نباشد. حضرت گفتند: اگر براي تو نام ببرم، مسلمان ميشوي؟! گفت: آري! حضرت گفتند: اضْرِب أيَّامَ اُسْبُوعِكَ فِي أيَّامِ سَنَتِكَ! [416]«عدد روزهاي هفتهات را در عددِ روزهاي سالت ضرب كن!» چون يهودي ضرب كرد، و ديد مسأله درست است، و در آن كسر نيست، ايمان آورد. و در «كشكول» شيخ در بيان طريق پيدا كردن عدد صحيحي كه قابل قسمت به كسور تسعه باشد ميگويد: قال شارح «النّهاية» انّ عليّاً سُئِل عن مخرج الكسور التّسعة فقال للسّائل: اضرب ص 307 أيّام اُسبوعك في أيّام سنتك [417]. توضيح اين مسأله آنست كه چون بخواهيم عددي را بيابيم كه نصف و ثلث و... و تسع و عشر صحيح داشته باشد، بايد بين اين أعداد مخرج مشترك بگيريم؛ و آسانترين طريق و كوچكترين عدد، آنست كه بين مخارج آنها كوچكترين مضرب مشترك بگيريم؛ يعني بين عدد 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 9 و 10 از روي قاعدۀ تماثل و توافق و تداخل و تباين عمل كرده، در ميان آنها از متماثلين يكي را انتخاب كنيم، و در متداخلين، بزرگتر را انتخاب، و در متوافقين، يكي را ضرب در وِفْق ديگري كنيم، و در متابنين، هر دو را در هم ضرب كنيم؛ و چون بدينگونه عمل كنيم كوچكترين مضرب مشترك، عدد 2520 خواهد شد. واين همان عددي است كه حضرت گفتهاند؛ زيرا اگر عدد ايّام هفته كه 7 است را ضرب در عدد ايّام سال كه 360 است بنمائيم مساوي با 2520 خواهد شد. 2520=7*360 و در «خلاصة الحساب» آورده است كه لطيفه اينجاست كه اين كوچكترين مضرب مشترك، يعني مخرج كسرهاي نُهگانه از ضرب عدد روزهاي ماه يعني 30، در عدد ماههاي سال يعني 12، در عدد روزهاي هفته يعني 7 حاصل ميشود: 2520=7*12*30 و يا از ضرب مخرج كسرهائي كه در آن حرف عين است فقطّ، يعني رُبْع و سُبْع و تُسْع و عُشر، چنانچه آنها را در هم ضرب كنيم، اين عدد بدست ميآيد[418] : 2520=10*9*7*4 ص 308 البتّه اين مسأله، مسألۀ مشكلي نيست، بلكه يكي از سادهترين مسائل رياضي است؛ ولي سخن در بداهت و سرعت پاسخ أميرالمؤمنين عليه السّلام است كه بدون هيچ عمليّهاي فورًا عدد 2520 را كه حاصلضرب 360 در 7 است عيناً مانند دستگاه كامپيوتر جواب گويند، و اين غير از معجزه چيزي نيست. یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:اعجازهای محاسباتی امام علی علیه السلام, :: 11:56 :: نويسنده : هیچی!
Imam Ali's Mathematical Brilliance sample Dividing Inheritance
Imam Ali (AS) was endowed with a quick, sharp, incisive, mathematical mind. Here are a few interesting stories in which Imam Ali's mathematical brilliance revealed itself.
What is a wife's share?
Imam Ali (AS) was once interrupted while he was delivering a sermon from the pulpit by someone who asked him how to distribute the inheritance of someone who had died leaving a wife, his parents and two daughters. The Imam instantly answered:
"The wife's share becomes one ninth."
How?
This answer is in fact the result of a long analysis with a number of steps. Ordinarily, we have to decide on the original share of each of these heirs, in the following way:
The wife takes one eighth, in view of the presence of an inheriting child. [Holy Quran 4:12]
The deceased's father and mother take one sixth each. [Holy Quran 4:11]
The two daughters take two thirds of the inheritance. [Holy Quran 4:11]
So the total will be:
1/8 1/6 1/6 2/3 = 3/24 4/24 4/24 16/24 = 27/24
This means the share becomes less than 1/8 in view of the increase of the total of the shares which are so fixed and prescribed. So the one eighth, the original share due to the wife out of twenty-four total shares, has become three shares out of a total of twenty-seven, which is one ninth.
Imam Ali's mind went through this complex mathematical process in a second!
تقسیم ارث
زمانی امام روی منبر مشغول ایراد خطبه بود که فردی سخنرانی او را قطع کرد و از او تقاضا کرد که چطور میتوان ارث شخصی که فوت کرده را بین همسرش و دو پدر و مادر و دو دخترش تقسیم کند؟ امام فورا پاسخ داد : سهم همسر می شود یک نهم اما چطور؟ پاسخ در واقع حاصل یک انالیز طولانی است و سعی می کنیم قدم به قدم پیش بریم ما باید سهم اصلی هر یک از وارثان را را به این ترتیب بررسی کنیم همسر در زمان زنده بودن اولاد 1 هشتم را به ارث می برد [see Quran 4:12] پدر و مادر فرد فوت شده هر کدام یک ششم را به ارث می برند [Holy Qur'an 4:11] و دو دختر دو سوم میراث به ارث می برند [Holy Qur'an 4:11] بنابراین مجموع می شود: 27/24=3/24 + 4/24 + 4/24 + 16/24 =1/8 + 1/6 + 1/6 + 2/3 این به این معنی است که ارث همسر به علت افزایش تعداد وارثان کمتر از یک هشتم می شود پس آن یک هشتمی که قرار شد به همسر داده شود تبدیل به یک نهم می شود یعنی سه قسمت از 27 قسمت که میشه یک نهم _________________________________________ منبع [size=-1]Source: Imam Ali ibn Abi Talib: The FirstIntellectual Muslim Thinker by Dr.Muhammad Abdul Rauf, pgs 98-102with slight additions. منبع: اعتقادات
مسألۀ مِنْبَريّه ابن شهرآشوب از كتاب فضائل عليّ بن أبيطالب، تصنيف احمد حنبل آورده است: كه او گويد: عبدالله گويد: داناترين اهل مدينه به مسائل و محاسبه و تعيين مقدار ميراث عليّ بن أبيطالبَّ است. و شَعبي گويد: مَا رَأيْتُ أفْرَضَ مِنْ عَلِيٍّ وَ لَا أحْسَبَ مِنْهُ؛ وَ قَدْ سُئِلَ عَنْهُ وَ هُوَ عَلَي الْمِنْبَرِ يَخْطُبُ: عَنْ رَجُلٍ مَاتَ وَ تَرَكَ امْرَأةً وَ أبَوَيْنِ وَابْنَتَيْنِ؛ كَمْ نَصِيبُ الْمَرْأةِ؟! فَقَالَ عليه السّلام: صَارَ ثُمْنُهَا تُسْعًا. فَلُقِّبَتْ بِالْمِنْبَرِيَّةِ. «من نديدهام كسي را كه فريضهها و مقادير سهام وُرّاث را بهتر از عليّ به دست آورد؛ و از او در حساب توانگرتر باشد. از او در حاليكه بر روي منبر بود؛ و مشغول خواندن خطبه بود سؤال شد كه: مردي مرده است؛ و از او يك زن، و پدر و مادر، و دو دختر، باقي مانده است؛ نصيب زن از ميراث وي چقدر است؟! علي عليه السّلام فوراً گفت: سهميّۀ زن كه 1/8 (يك هشتم) از ميراث است، در اين صورت به 1/9 (يك نهم) تبديل ميشود و به همين جهت به اين مسألۀ مسالۀ ص 311 منبريّه گفتهاند.» آنگاه ابن شهرآشوب گويد: شرح اين مسأله از اين قرار است: براي پدر و مادر 2/6 (دو سُدْس) است. و براي دو دختر 2/3 (دو ثلث) و براي زوجه 1/7 (يك ثمن) و در اين صورت عَوْل لازم ميآيد؛ زيرا سهميّۀ زوجه كه سه سهم از بيست و چهار قسمت است؛ و همان ثُمْنِيّة اوست؛در اين صورت تبديل ميشود به سه سهم از بيست و هفت قسمت. و اين مقدار تُسع از ماترك است 1/9=3/27 و بنابراين 3/27 به زوجه داده ميشود. و باقي ميماند بيست و چهار قسمت؛ براي دودختر شانزده قسمت؛ و براي پدر و مادر هشت قسمت بطور مساوي. منبع:امام شناسی جلد11 تالیف علامه فقید مرحوم طهرانی قدس سرّه یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:سیاست امام علی علیه السلام, :: 10:27 :: نويسنده : هیچی!
امام- طىّ نامه اى كه به نماينده ى خود و استاندار مكّه، قُثَم بن عبّاس نوشته است- چنين مى فرمايد:
...إنَّ عَيْنى بِالْمَغْرِبِ كَتَبَ اًّلَىَّ يُعْلِمُنى أنَّهُ وُجِّهَ اًّلَى الْمَوْسِمِ أُناسٌ مِنْ أهْلِ الشَّامِ... الَّذينَ يَلْتَمِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ، وَ يُطيعوُنَ الْمَخْلُوقَ فى مَعْصيَْة الْخالِقِ، وَ يَحْتَلِبُونَ الدُّنْيا دَرَّها بِالدّينِ... فَأقِمْ عَلى ما فى يَدَيْكَ قيامَ الْحازِمِ الصَّليبِ... وَلا تَكُنْ عِنْدَ النَّعْمتاء بَطِراً، وَلاعِنْدَ الْبَأْساء فَشِلاً؛ [ محمد عبدُه، نهج البلاغه، شرح لغات دشوار و كلمات قصار |نامه ى 33|. ] مأمور پنهانى من در مغرب به من نامه نوشته است تا مرا آگاه سازد كه گروهى از اهالى شام... كسانى كه به وسيله ى باطل حقّ را مى جويند و از مخلوق در معصيت خالق فرمانبردارى مى كنند و از راه دين مى خواهند به دنيا برسند- به مكّه اعزام شده اند... تو- با امكاناتى كه در اختيار دارى- با كمال احتياط و پايدارى، ايستادگى كن.... به هنگام روى آوردن نعمت خوش گذران و به هنگام سختى ها سست و ناتوان مباش. مى بينيم كه امام از حركات دشمن غافل نيست و نمى گذارد كه او پيش دستى كند؛ بلكه از او جلو افتاده خود را آماده دفاع و جلوگيرى از تبهكاريهاى او مى فرمايد. از جمله دلايل بيدارى سياسى امام آن است كه همراه با فرستادن جاسوس به سرزمين دشمن كارى مى كند كه امروزه جنگ روانى ناميده مى شود كه بعضى گمان مى كنند اين گونه جنگها از نوآورى و ابداعات در عالم سياست و از ابتكارات رهبران و سياستمداران عصر حاضر است. صفحات تاريخ پُر است از نمونه هايى از نامه ها و پيامهايى كه امام به گوشه و كنار كشور اسلامى خود نوشته و آنها را تشويق كرده است كه آرا و اذهان عموم را آماده ى پذيرش نظريّات و دستوراتش كنند تا اگر خواست كارى را تثبيت كند و يا آن را تغيير دهد با مشكلى در ارتباط با نظريّات مردم مواجه نشود. هم چنين در كتب تاريخ نمونه هاى بسيارى از شعر شاعران مربوط به امام را مى بينيم كه قصيده هايى در دوران گردش آسياى جنگ و يا در زمان صلح سروده و به شرح اهداف و تبيين مواضع امام و ادّعاهاى دشمنانشان پرداخته اند و حقيقتى را كه مخالفين به نيرنگ از آن دم زده اند روشن كرده و روح معنويّت را در سربازان دميده و تذكّرات معنوى به آنان داده اند تا باز دارنده ى كسانى باشد كه از راه باطل رفته و حق او را ناديده گرفته و بر او تجاوز كرده اند. منبع: افضلیت علی علیه السلام پيوندها
|
|||||||||||||||||
![]() |